علیاصغر سعیدی جامعهشناس اقتصادی است. درک سعیدی از جامعه اقتصادی دهه چهل خورشیدی و پسازآن ناشی از تحلیل اسناد براساس روایات شفاهی صنعتگران مؤثر آن زمان است. سعیدی در کتاب «تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران» در گفتوگو با رضا نیازمند روند صنعتی شدن در ایران را موردبررسی قرار داده است. ازاینجهت سعیدی یکی از بهترین پژوهشگران تاریخ اقتصادی است که میتواند درباره ریشههای شکلگیری سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران(ایدرو) صحبت کند.
علی اصغرسعیدی/منبع: هفته نامه صدا
1.چرا ایدرو؟
ریشههای شکلگیری سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران را باید در چند علت تعریف کرد. اگر به شیوه روششناختی به شکلگیری ایدرو نگاه کنید میبینید که یکی از دلایل شکلگیری این سازمان، وضعیت اقتصادی در دوره نخستوزیری امینی است. در این دوره کارخانهها ازکارافتاده بود. وضعیت اقتصادی بهشدت خراب بود به شکلی که نخستوزیر گفت کمربندها را سفت کنید و این نشان از نگرانی مسئولان نسبت به وضعیت اقتصادی در آن زمان داشت. در آن دوره سرمایهگذاری کاهشیافته بود و حتی مصرف هم نمیشد. سرمایهگذاران حاضر نبودند حتی یک آجر در خانههایشان ساختوساز کنند. این وضعیت دلیل مهمی در شکلگیری ایدرو بود. دلیل دوم، انتقادی بود که نسبت به صنایع مونتاژ در ایران وجود داشت و این سؤال که اگر صنایع سنگین در ایران وجود نداشته باشد، صنایع سبک چه وضعیتی پیدا میکند؟ علاوه بر این دو علت، ترکیب جالب دولت در سالهای شکلگیری ایدرو را هم باید در نظر گرفت. در آن زمان عالی خانی به وزارت اقتصاد رفت و ادغام سازمان صنایع و وزارت بازرگانی در این وزارت اقتصاد جدید به رشد صنایع دامن زد.
رکود دوره امینی حل شد اما هم چنان دسترسی به صنایع اساسی و بزرگ مسئله اصلی بود. در همین سالها شاه به ایتالیا سفر کرد. در این سفر با سازمانی آشنا شد که ازنظر بوروکراتیک جدای از دولت بود یعنی سازمان گسترش و نوسازی ایتالیا. در ادبیات اقتصادی ایتالیاییها به ایجاد مناطق صنعتی معروف هستند و این سازمان که با این هدف در این کشور شکلگرفته بود از دولت مستقلاً عمل میکرد. شاه پس از بازگشت از این سفر به عالی خانی در شورای اقتصاد دستور تأسیس چنین سازمانی را میدهد و مسئولیت آن را هم آقای نیازمند بر عهده میگیرد. در اساسنامه عملکرد مستقل این سازمان از دولت در نظر گرفتهشده است و تأکید من در اینجا بر این عملکرد مستقل به دلیل وضعیت فعلی این سازمان وابستگی آن به دولت و دور شدن از هدف اصلی آن است. البته استقلال سازمان گسترش و نوسازی صنایع ازنظر سیاسی چندین بار موردانتقاد قرارگرفته است. در این بحثها این سؤال مطرح بوده است که اگر شاه احاطه کامل به امور داشته است چطور حاضرشده در مورد صنایع عملکرد مستقل یک سازمان دیگر را احساس کرده و حاضر به ایجاد آن شده است. به نظر من این مسئله بیشتر نشان میدهد که چقدر در آن زمان نیاز به تأسیسات اساسی و صنعتی وجود داشته است.
2.ایدرو چه میکرد؟
پایههای اساسی این سازمان ایجاد شد. هدف اصلی این سازمان بیشتر گسترش صنایع اساسی و اصلی بود. چهار کارخانه اساسی در سالهای آغازین فعالیت این سازمان ایجاد شد که کارخانه ماشینسازی تبریز، ماشینسازی اراک و آلومینیومسازی اراک را شامل میشود. زمانی که این کارخانهها تأسیس میشدند، محور منطقه صنعتی قرار میگرفتند. زمینهای بسیاری در اراک و تبریز خریداری شد که بعدها بیشتر صنایع سبک، مصرفی و سرمایهای در آن شکل گرفت. اگر به دو منطقه بزرگ صنعتی کشور نگاه کنید میبینید که شکلگیری آنها منوط به ایجاد صنایع بزرگ اولیه بوده است. نکته دیگر نوسازی بود. هدف دیگر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، نوسازی بنگاههای صنعتی بود که بیشتر به بخش خصوصی و عمومی تعلق داشت یا بنیاد پهلوی صاحب آن بود. هر بنگاهی در هر تقسیمبندی، زمانی که ورشکسته میشد، ایدرو به سراغ آن میرفت تا آن را نوسازی کند و دوباره به صاحب اصلی بازگرداند. برای مثلاً کارخانه قند خراسان متعلق به آستان قدس بود. ایدرو این کارخانه را نوسازی کرد و به سوددهی رساند. این در زمان مدیریت رضا نیازمند اتفاق افتاد. بنیانگذاری که به سوددهی ایدرو هم معتقد بود. در دوره ریاست شافعی در ایدرو، در همایشی از آقای نیازمند هم دعوت کردند و از ایشان پرسیدند که به نظر شما ایدرو باید سودآوری کند؟ ایشان با تعجب گفتند ما ایدرو رو درست نکردیم که چون دولتی است سودآوری نکند. ایدرو هم باید سودآوری داشته باشد. درست است که دولت باید در پروژههای بزرگ حضور داشته باشد اما این دلیل نمیشود که دولت هزینه کند و ضرر کند. تعادل باید در طرحها رعایت شود. اساس چهار کارخانه اولیهای که سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ایجاد کرد سودآوری بود هرچند در دورههایی هم این کارخانهها زیان ده شدند که دلایل متفاوتی داشت.
3.نیازمند چگونه بود؟
سرمایه اولیه ایدرو براساس معامله تهاتری بود که بین ایران و شوروی برقرار شد. براین اساس قرار شد شوروی سابق به ما کارخانه بدهد و در دفتری این کارخانه ثبت شود و در مقابله روسها، لولهکشی گاز ایران را انجام دهند و گاز تحویل بگیرند.این معامله موردانتقاد قرار گرفت از این منظر که روسها جنسهای بنجل خودشان را به ما میدهند. پاسخ نیازمند به این انتقادات معقول است. نیازمند میگوید در بسیاری از موارد وقتی میدیدیم که قیمت برخی اجناس را گرانتر از قیمت بازار اعلام میکنند به روسها اعتراض میکردیم. محمد یگانه معاون اقتصادی وزارت اقتصاد در سفری به شوروی رفته بود و آنها به یگانه گفته بودند به شاه اعلام کن که نیازمند سنگاندازی میکند. نیازمند هم از شاه پرسیده بود که در این موارد باید چهکار کنیم. اگر ببینم قیمت بعضی از این دستگاهها و ماشینآلات نسبت به قیمت جهانی بیشتر میشود چه کنم؟ شاه گفته بود ما یک وجه سیاسی داریم و یک وجه اقتصادی. تو کار اقتصادی خودت را بکن و اگر دیدی قیمت بالاست بگویید از شما نمیگیریم.
4.ایدرو پس از انقلاب اسلامی
یکی از مشکلات بزرگ ایدرو پس از انقلاب اسلامی، تغییر مکرر مدیران است. این مشکل ناشی از این است در چشمانداز حداقل 10 تا 15 سال پس از انقلاب اسلامی محورهای کارهای توسعهای ما مشخص نبوده است. از سال 42 بهطور مشخص و البته پیش از آن از سالهای 34 و 35 خورشیدی، برنامههای توسعهای ما با محور جایگزینی واردات دنبال میشود. بهجای واردات جنس، کارخانههای سبک را وارد میکردیم. در این دوره در ایران تولید را شروع کردیم. در برخی از این کارخانهها مونتاژ انجام میشد و تیکهها را وصل میکردند مثل کارخانه فیات یا بیشتر ماشینآلات که خودروهایی مثل آریا و شاهین محصول آن است. بهتدریج در این دوره به سمت تولید داخلی حرکت کردیم. قراردادهایی بسته شد که طی این قراردادها تعداد و میزان ساخت قطعات داخلی در نظر گرفته میشد. متخصصان خارجی که با کارخانهها به ایران آمده بودند، کمکم با مهندسان ایرانی بامهارت و دانشمند تعویض شدند. این فرایند تا آن زمان در حال اتفاق بود. ایجاد ایدرو یک استراتژی جدید بود که توسعه صادرات را دنبال میکرد برای اینکه حتی برای کالاهای اساسی هم نیاز به خارج نداشته باشیم و بتوانیم کالاهایی مثل ورق آهن که محصول ذوبآهن است را هم در داخل تولید کنیم. این استراتژی در ادامه علاوه بر تأمین 100درصد نیاز داخلی، صادرات محصول ایرانی را هم دنبال میکرد. برای همین بود که در آن زمان کارخانههایی مثل ارج و کفش ملی یا کارخانه ایران ناسیونال که پیکان تولید میکرد، محصولاتشان را صادر میکردند. این هدف اصلی ایجاد ایدرو بود که البته متفاوت از شرایط الآن است. هدف دیگر ایدرو، نوسازی صنایع است که پس از انقلاب اسلامی به آن توجه نشده است. بسیاری از صنایع ما باید طبق این هدف به ایدرو واگذار شود تا آن را تقویت کنند و به مرحله سوددهی برسانند اما متأسفانه چنین نشده است. در این دوره به دلیل تغییرات مدیریتی سوددهی پایین آمده است و حتی هزینههایی هم به این سازمان تحمیلشده است. در دورههایی مدیرانی به سازمان گسترش و نوسازی صنایع آمدند که علیرغم شایستگیها آشنایی به ماهیت و فلسفه وجودی این سازمان نداشتند و از سوی دیگر، نداشتن برنامه توسعهای مشخص به مشکلات ایدرو دامن زده است.
5.ایدرو همه را هماهنگ کرد
سازمان گسترش و نوسازی صنایع توانست بین بخشهای مختلف اقتصاد هماهنگی و ارتباط ایجاد کند. نیازمند در گفتوگویی به این مسئله اشارهکرده است و به نظر من این اشاره درستی است. سازمان ایدرو توانست بین بخشهای صنعت و بازرگانی هماهنگی ایجاد کند و نکته مهمی که نیازمند در ایجاد کارخانههای بزرگ در نظر میگرفت، همین هماهنگی بین بخشهای مختلف بود. زمانی که نیازمند میخواست یک منطقه صنعتی راه بیندازد، ارتباطات مختلف را در نظر میگرفت یعنی ارتباطات بین بخشهای مختلف صنعت. به همین دلیل میبینیم که در مناطق صنعتی ایجادشده با محور یک صنعت بزرگ، بنگاههای دیگر همشکل گرفته است که از نظر تکنولوژیکی، مدیریت و به لحاظ نیروی کار به هم کمک میکنند، کمکی که منجر به کاهش هزینههای تولید میشود. ضمن اینکه در طرحهای ایدرو، امکان ارتباط صنایع مختلف باهم فراهم میشود. به همین دلیل است که میبینید یک منطقه صنعتی بخش بازرگانی راهم تحت تأثیر قرار میدهد. نکته مهم دیگر در مورد ایدرو این بود که طرحهای توسعهای این سازمان عدم تعادل اقتصادی در کشور را از بین برد. پیشازاین تمرکز بیشتر صنایع در تهران بود اما با ایجاد ایدرو این تمرکز از بین رفت و به تعادل رسیدیم. شرکتها براساس طرح نسبی آمایش سرزمین رشد کردن و ایجاد شدند که به نظر من این مسئله، تأثیر عظیمی در اقتصاد ایران برجای گذاشت. زمانی که نیازمند برای تأسیس یک منطقه اقتصادی بهجایی میرفت و میخواست کارخانهای راهاندازی کند، به فکر راهآهن آن منطقه بود و ارتباطات اینچنینی راهم تقویت میکرد. به فکر این بود که یک کارخانه را چطور ایجاد کند که زمینه جذب باقی صنایع فراهم شود. در ضمن او زمینهای زیادی را خریداری میکرد و با واگذاری این زمینها به صنایع دیگر مثل شیر پاستوریزه و فولاد، سودآوری میکرد. این از ابتکارات نیازمند بود چیزی که امروز در ایدرو به فراموشی سپردهشده است. ایدرو هدف نوسازی صنایع را بهطور کامل از یاد برده است. صنایعی مثل ارج، کفش ملی، پارس الکتریک و آزمایش سولههای از بین رفتهای هستند که روی زمینماندهاند و چون به بانکها تعلق دارند دولت وارد احیای آنها نمیشود. این در حالی است که این مسئله وظیفه اصلی ایدروست. ایدرو باید این صنایع را احیا کند. بازگشت ایدرو به مسیر اولیهاش راه نجات صنعت ایران است.
6.اگر نیازمند امروز مدیر ایدرو بود
من مطالعه دقیقی در مورد وضعیت فعلی ایدرو انجام ندادهام اما میتوان در این مورد حرف زد که مدیریت ایدرو در شرایط فعلی باید چگونه باشد که ایدرو به بهترین شکل ممکن اداره شود. کسانی میتوانند ایدرو را مدیریت کنند که کار صنعت را بلد باشند. از نظر من دوره موفقیتآمیز ایدرو، دوره فعالیت آقای نیازمند در سازمان گسترش و نوسازی صنایع بوده است. زمانی که مدیریت صنعتی و مالی با همدیگر تلفیقشده و تعادل درستی بین آن برقرارشده است. نیازمند یک مدیر صنعتی و یک مدیر مالی خوب بود. فاصله گرفتن ایدرو از اهداف اولیه علاوه بر این ناشی از تغییر و بی ثابتی مدیریتهاست. مدیرانی که نتوانستند ایدرو را موفق کنند. مدیر به ماندگاری نیاز دارد تا برنامههای سازمان را پیش ببرد، همکارانش را بشناسد و کار کند. نکته دیگری که اهمیت دارد این است که بسیاری از مدیران علیرغم صلاحیت لازم از ناهماهنگی بین دستگاههای مختلف رنج میبرند. چهبسا اگر نیازمند امروز سکان ایدرو را در دست گرفته بود، با توجه به عدم هماهنگی بین دستگاههای مختلف نمیتوانست کار را بهراحتی پیش ببرد. در زمانی که نیازمند مدیر ایدرو بود، بین سازمان برنامه، بانک مرکزی وزارت اقتصاد و دیگر سازمانهای دیگر هماهنگی ایجادشده بود. هماهنگی و اراده قوی منجر به پیشبرد توسعه میشود اما امروز این ناهماهنگی مانع کار مدیران است. برای بازگشت ایدرو به هدف اصلی به کمک دولت نیاز داریم. اگر دولت روحانی ارزش اهداف و فلسفه شکلگیری سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران را درک کند، بدون تردید میتواند به بهترین شکل ممکن این سازمان را موفق کند.